جوامع و تعلیم و تربیت فرزندان بخش 2

.... در نتیجه با باز شدن نظریه پردازی های بدبینانه نسبت به ذات انسان از طریق افرادی چون ماکیاولی و هابز که در واقع الگوهای حکومت بر انسان ها را در عالم سیاست و مهار زورمدارانه انسان را مطرح کردند، پای الگوهای تربیتی سخت و زور مدارانه نیز به عالم تعلیم و تربیت باز شد. نظریه پردازان در حقیقت با پنداشت انسان به عنوان گرگ انسان، شیوه های برخورد سخت و طاقت فرسا و توام با تنبیه را نیز در حوزه تعلیم و تربیت تجویز کرده و اشاعه دادند . در نتیجه طی سالیان متمادی رواج تنبیه بدنی و انواع سخت گیری های غیر منطقی در خصوص تربیت فرزندان جای خود را به عنوان هنجارهای درست و غیر منطبق با تعالیم الهی باز کرد. در این میان حتا تعالیم خوب و درست قرآنی که در حقیقت مباحث عمیقی در خصوص تعلیم و تربیت دارد در شرق نیز به ورطه فراموشی سپرده شد و یا عمل  به انها ضعیف شد و بنابراین روش های سخت تربیتی عالم گیر شد. در همین کشور خودمان با وجود اینکه تعالیم و سیره رسول اکرم و قرآن سایه افکنده است؛ وقتی والدین ما که کمی قدیمی تر هستند و یا نسل قبل از آنها در هنگامی که  کودکان را به مدرسه می سپردند، یکی از توصیه های جدی آنها به مسئولین مدرسه ها و یا سایر مبادی آموزش این بود که سخت گیری جدی شود و در نتیجه تا انجایی سخت گیری می شد که حتی تنبیه بدنی شدید در دستور کار قرار می گرفت و از این طریق بنا بود فرزندانی با استقامت و خود ساخته تحویل جامعه داده شود.

اما طی چند دهه اخیر روش های تربیتی در کشور به کلی دگرگون شده و روش های سخت گیرانه جای خود را به روش های تربیتی علمی تر و اصولی تر داده است. به نظر می رسد این اصول در تبعیت از مد نظر قرار دادن فطرت و طبیعت انسان و نیاز آن در حوزه تعلیم و تربیت، توام با رشد و توسعه علوم انسانی شکل گرفت. به عبارت دیگر همان طور که اشاره شد روان شناس ها و جامعه شناسان فرایند تربیت را به دوره های مختلفی با توجه به شرایط حیاطی انسان تقسیم کرده و برای هر دوره ضمن شمارش ویژگی های آن مرحله، شرایط تربیتی خاصی را تجویز می کنند. این تقسیم بندی به طور معمول در میان دانشمندان معاصر تا مقطع زیر 20 سال فرزندان مد نظر قرار گرفته و به سه دوره تقسیم می شود. مثلا دورکیم دوره اول را 5 سال و دوره های بعدی را 6 و 7 سال در نظر گرفته است و روش های خاص تربیتی را دراین دوره ها تجویز می نماید. اما آنچیزی که در اینجا بیشتر مد نظر خواهد بود رویکرد مقام معظم پیامبر اسلام ص در این رابطه است. پیامبر اکرم ص می فرماید:     اَلوَلَدُ سَیِّدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ و َوَزیرٌ سَبعَ سِنینَ؛( مکارم الأخلاق ص 222) البته برخی منابع بجای کلمه عبد غلام هم آمده است. یعنی دوره تربیتی هر فرزندی به هفت سال اول که سید و سروَر است، هفت سال دوم که در حقیقت فرمانبر و مطیع است که به عنوان غلام و عبد تلقی می شود و هفت سال سوم است که فرزندان حکم وزیر و سروری را دارند؛ تقسیم می گردد.

جالب توجه است که آنچه که از نظر کلیات این تقسیم بندی در ساختار، معنا، مفهوم، تفسیر و تبیین آن در بین دانشمندان روانشناس معاصر و بر اساس یافته های علمی روز رواج دارد با سیره و سنت اسلامی بعد از 1400 سال در بسیاری از موارد مطابق است.  ....    ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.