پایگاه خبری تحلیلی استادنیوز به گفتگوی مفصلی با استاد علی کنگاوری در سه بخش پرداخته است. بخش اول و دوم را خواندیم. اکنون بخش سوم را میخوانیم.
علی کنگاوری مدرس دانشگاه پیام نور تهران درخصوص سرنوشت داعش به خبرنگار استادنیوز گفت: جریانات حاصله در منطقه و سرنوشت داعش بهتدریج زنگ خطری برای شکست ترکیه در سیاستهای خود بود و در نتیجه ترکها متوجه شدند که موضعگیری مبنی بر رقابت با ایران و امیدواری به آمریکا کار درستی نبوده است. ترکیه ضمن اینکه در جریان منهدمکردن هواپیمای روسیه فریب خورده بود و منجر به تحقیر در مقابل این کشور گردید؛ بیش از پیش با واقعیتها مواجه شدند و به اشتباهات خویش پی بردند.
وی ادامه داد: در این اوضاع و احوال بود که کودتای ترکیه بهوقوع پیوست. با صرف نظر از دلایل و انگیزه کودتا؛ از آنجایی که بهنظر میرسید با این کودتا یک چرخشی در سیاستهای ترکیه به نفع آمریکا و غرب حاصل خواهد شد (یعنی با روی کارآمدن دولتی متمایلتر به غرب). به همین ترتیب آل سعود در عربستان نیز برای انجام کودتا در ترکیه خوشحال شدند. این وضعیت در حالی بود که در ایران نیز عدهای در رابطه با اجرای کودتا در ترکیه خوشحال شدند.
مدرس دانشگاه پیام نور تهران تصریح کرد: اما از آنجاییکه اتخاذ تدابیر و سیاست خارجه نظام جمهوری اسلامی در رابطه با شیطنتهای غرب در مقاطع مختلف بسیار درست اتخاذ شده و درغیراین صورت ایران با مشکل جدی مواجه میشد. نمونه آن در قضیهی درخواست آمریکا برای همکاری ایران در مقابله با داعش بود که مقام معظم رهبری آن را بهعنوان دام و فتنهای دیگر قلمداد کردند؛ یا در جریان جنگ عراق، عوامل غربی جمهوری اسلامی ایران را پیوسته تحریک میکردند تا به نفع عراق و به هر ترتیبی دیگر در جریان جنگ مشارکت بنماید که در این امر نیز کشورمان با اتخاذ مواضع مستقل بسیار هوشمندانه عمل کرد. لذا در رابطه با کودتای ترکیه نیز مقامات ایران بهرغم باور برخی از نظریهپردازان و یا افکار عمومی، مبنی بر خوشحالی و سرزنش حکام ترکیه از دولتمردان این کشور حمایت کردند که این امر فینفسه در توجه به معادلات منطقه، قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی را بسیار تقویت کرده و محسابات رژیم صهیونیستی و آمریکار را نیز برهم زد.
وی در ادامه اظهار داشت: این درحالی است که عربستان نیز اگر باور میکرد که مسأله یمن به این پیچیدگی و سختی خواهد بود، در این باتلاق فرو نمیرفت بهطوری که پس از تهاجمات و حملات مکرر هوایی و کوبیدن پیدرپی مواضع غیر نظامی، مقاومت مردمی یمن هنوز ایستاده است. به گونهای که امروز ارتش و کمیتههای مردمی یمن در پاسخ به ادامه نقض آتشبس، مواضع متجاوزان سعودی – جیزان واقع در جنوب عربستان – را با موشک بالستیک مورد هدف قرار میدهند.
کنگاوری افزود: از اینروست که بایستی پس از مرور جریانهای سیاسی، نظامی و تروریستی رقم خورده در منطقه غرب آسیا با ایفای نقش صهیونیسم و امپریالیسم، اذعان داشت؛” آنها چی میخواستند و اکنون چی شد؟!” به عبارت واضحتر، در حال حاضر؛ اتخاذ و راهبردیکردن تدابیر درست سیاسی و امنیتی در منطقه توسط دولتمردان نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری داهیانه مقام معظم رهبری، آمال و آرزوی کشوری مثل آمریکا را مبنی بر به چالشکشیدن و ایجاد تفرقه و ناامنی در منطقه غرب آسیا را با شکست مواجه کرده و امنیت و صلابت خاصی را برای نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: بهعبارت دیگر امروز کفه ترازوی معادلات بینالمللی و عملکرد امپریالیسم در منطقه بهرغم محاسبات خودبینانه آمریکا، به نفع جمهوری اسلامی سنگینی کرده است. بنابراین؛ در حال حاضر “مولفهی نفوذ و اقتدار نظام در منطقه” در کنار سایر حوزههای قدرت راهبردی جمهوری اسلامی ایران مانند قدرت هستهای (نماد دانش و علمپروری)، توان موشکی (نماد قدرت نظامی) و آموزههای انسانگرایانه اسلامی (نماد قدرت نرم) برجسته شده است. بهگونهای که آمریکا از اقتدار خویش در منطقه ناامید شده و در حقیقت راه دیگری بهجز وادارنمودن و تحت فشار قراردادن ایران برای مذاکره درخصوص مسائل منطقهای ندارد.
وی در پایان اضافه کرد: بدیهی است؛ این موضوع تداعیگر مذاکره درخصوص مسائل هستهای است که جمهوری اسلامی ایران دراین خصوص به موفقیتهایی دست یافته بود و بهعنوان قدرت نرم موجد بازدارندگی بود (ضمن اینکه آمریکا امروز به تعهدات خود عمل نمینماید). بهعبارت دیگر آمریکا در این زمینه با تجربه بدست آورده از برجام، شرطی شده و راه خوگرفتهای را برای خنثیسازی اقتدار کشور در منطقه برگزیده است. در نتیجه مقام معظم رهبری در پاسخ می فرمایند:«خوب، این تجربه به ما میگوید؛ این کار برای ما سمّ مهلک است. این تجربه به ما نشان داد که ما درهیچ مسألهای نمیتوانیم [با او] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم».
شهر حلب نه فقط یک شهر در یک کشور جنگ زده بلکه شهری است که سنگینی آن کفه ی ترازوی سیاسی منطقه را بالا و پایین میکند و مشخص کننده وضعیت آتی منطقه است .
آنچه که امروز و در پنج سال گذشته در حلب شاهد آن بودیم بیشتر یک نبرد بین المللی بوده و نه یک نبرد داخلی و اصولا وقتی نبرد در یک کشور با اهداف سیاسی بین المللی و منطقه ای جهت تغییر موازین قدرت آغاز میشود ؛ بالطبع نبردهای یکایک روستاها و شهرهای آن نبردی منطقه ای ست و نه داخلی .
، چرا با وجود اقدامات رسانهای گسترده ایالات متحده مبنی بر تلاش شبانه روزی برای نابودی گروه تروریستی داعش و با گذشت پنج سال از اعلام موجودیت آن، کماکان هیچ اثری از تضعیف نقش آن در معادلات امنیتی غرب آسیا دیده نمیشود؟ پاسخ به این سوال را باید در نقشه کاخ سفید برای این منطقه دانست. نشریه "فاریسن افرز" در شماره جدید خود صراحتا تضعیف و کمرنگ شدن نقش داعش در منطقه را موجب قدرت گرفتن دولت بشاراسد و به تبع آن، محور مقاومت دانسته و برهمین اساس، استراتژی ایالات متحده را در مدارا و حفظ داعش در این منطقه دانسته است.
نویسنده کتاب ده روز با داعش در فصول بعدی طی برقراری ارتباط با برخی از اعضای آن سوالاتی را مطرح کرده است که در ذیل بخشی از انها ارایه می گردد:
وی از فردی به نام سلیم که آلمانی است؛ سوال کرده؛ چرا در عربستان خبری از
جهاد نیست؟