پایگاه خبری تحلیلی استادنیوز به گفتگوی مفصلی با استاد علی کنگاوری در سه بخش پرداخته است. بخش اول را خواندیم. اکنون بخش دوم را میخوانیم.
علی کنگاوری مدرس دانشگاه پیام نور تهران درخصوص ژئوپولتیکبودن اسلام کشور ترکیه به خبرنگار استادنیوز گفت: در بخش دیگری از منطقه و ژئوپولتیک اسلام، کشور ترکیه قرار دارد که این کشور در رقابت با ایران و بعضاً در تضاد با ارزشهای انقلاب به اصطلاح ضمن ایفای نوعی نقش منعطف سیاسی در منطقه به گونهای که برای تأمین منافع خویش با رژیم صهیونیستی همکاری و همسویی داشته و ضمن همدستی با گروههای تروریستی مدعی قطب قدرت اسلامی در منطقه نیز بود که کودتای بهوقوع پیوسته و برخی جریانات قبل از کودتا ضمن اینکه به آنها ثابت کرد، در راهبردهای متخذه اشتباه کردهاند.
وی ادامه داد: درحقیقت ترکیه حتی مدت کوتاهی نتوانست تحریمات روسیه را تحمل نماید. ترکیه با جریانات بهوقوع پیوسته متوجه شد که در حقیقت نبایستی با ایران رقابت میکرد. همان اشتباه مُرسی در مصر را کرده و از پشت خنجر خورد. ترکیه با نگاه نوعی حیات خلوت وارد سوریه شد، درحالی که امروز حلب مهمترین مکان برای تروریستهاست و ترکیه عقبهای برای تروریستها محسوب میشود، ضمن اینکه در صورت فراهمشدن فرصت، ترکیه نیز از صدمات تروریستها در امان نخواهد بود.
مدرس دانشگاه پیام نور تهران تصریح کرد: آمریکا، رژیم صهیونیستی و حکومتهای همسو با آنها، ضمن آغاز انقلاب اسلامی ایران؛ اقدامات زیر را انجام دادند تا گردانندگی پشت پرده منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) و نفوذ در آن را بهعهده بگیرند. این اقدامات عبارتند از؛ تحریک و همیاری صدام علیه ایران، حضور آمریکا در خلیج فارس، شیطنتهای مربوط به عربستان، نفوذ و انجام اقدامات مرتبط با بیداری اسلامی در پشت پرده، انجام اقدامات امپریالیستی علیه خیزش مردم مصر، طراحی و اجرای حمله به عراق، حضور در افغانستان، ایفای نقش فعال در مباحث مربوط به گروهکهای تکفیری، از جمله القاعده و داعش، دخالت مستقیم و غیرمستقیم در سوریه و همکاری با عربستان سعودی و حمایت از آرمانهای تفرقهافکنانه وهابیت.
وی در ادامه اظهار داشت: همانطور که اشاره شد تمام این اقدامات و سایر تحرکات تکمیلی در منطقه بهمنظور در دستگرفتن مدیریت و گردانندگی منطقه به نفع امپریالیسم، تضعیف و کوبیدن نظام جمهوری اسلامی بوده است. حال با مروری بر راهبردها و مواضع نظام جمهوری اسلامی، ببینیم موفقیت آنها در این امر به چه میزان بوده است.
کنگاوری افزود: رژیم صهیونیستی در رابطه با راهبرد ایران پیرامون سوریه و حزب الله؛ چنین فرض کرده است که ایران به مانند پدیده است که اگر با خود آن مقابله نماید، از ناحیه سوریه و حزب الله آسیب خواهد دید و اگر با سوریه مقابله کند؛ از طریق حزبالله و ایران صدمه خواهد دید و اگر با حزبالله مقابله نماید؛ ایران و سوریه منافع رژیم صهیونیستی را بهخطر خواهند انداخت. از اینرو در ابتدا پس از ناکامیهای حاصله از اقدامات مستقیم علیه ایران به خیال خویش حزبالله را مورد هدف قرار دادند که بارزترین آن نبرد ۳۳ روزه بود که فکر میکردند پیروز هستند اما شکست فاحشی خوردند.
وی خاطرنشان کرد: در مورد سوریه نیز همانطور که اشاره شد، خواست امپریالیسم بر این بود که بشار اسد نباشد تا از این طریق و روی کارآمدن رژیم حکومتی وابسته به غرب در ژئوپولتیک اسلام در منطقه – که سوریه پیوسته از قدیم و زمان جمال عبدالناصر در آن تأثیر فراوانی داشته است – تأثیر منفی گذاشته و جمهوری اسلامی ایران را در تنگنا قرار دهند. این سیاستگذاری در عمل تا لبههای سقوط بشار اسد پیش رفت، ولی به هر حال با خواست خدا ناکام مانده و امپریالیسم را به ضعف خود بیشتر واقف کرد. یکی از آخرین پدیدههای بسیار حساس و تفرقهافکنانه در این زمینه روی کارآوردن جریان داعش است که اقدامات آغازین شوم آن از عراق و سوریه بوده است. بدیهی است ایران در سوریه و عراق نفوذ داشته و مبانی تحکیم وحدت رویهی ضد امپریالیستی با اشاعه ارزشهای انقلابی در این منطقه رقم میخورد. این موضوع بهقدری اهمیت دارد که یکی از نشریههای غربی (انگلیسی) اخیراً نوشت «اگر داعش حذف شود، ایران در منطقه کاملاً مسلط میشود، چون آمریکا در سایر زمینهها در منطقه شکست خورده است»
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: این در حالی است که با زنگ خطر داعش و پیشرفتهای آن و با درخواستهای دولت سوریه و عراق مبنی بر همکاری با نیروهای عملیاتی این کشورها، ایران اقدامت لازم را در این زمینه به اجرا گذاشت و در زمان کوتاهی توانست معادلات را برهم زند و مواضع نیروهای تکفیری در عراق و سوریه به ضعف گرایید. مستشاران ایرانی با الگوبرداری از جنگ تحمیلی ۸ ساله ایران و عراق، بسیج مردمی را تحت عنوان «اشد الشعبی» شکل دادند که فتوای مراجع شیعه و سنی نیز موجب تقویت این جریان شد. یعنی باید گفت، امنیت مرزی ایران از حوزه عراق و شلمچه تجاوز کرده و به صدها کیلومتر آن طرف عراق و حتی سوریه ختم میشود. یعنی به تعبیر مقام معظم رهبری «درغیر این صورت ما باید در همدان و کرمانشاه میجنگیدیم».
وی در پایان عنوان کرد: داعش متوجه شده که دیگر درعراق جایگاهی ندارد و فشار را متوجه سوریه کرده است چرا که آخرین مأمن آن در عراق یعنی موصل نیز انشالله به زودی آزاد خواهد شد. در سوریه هم ضمن عقبنشینی؛ تمام تمرکز آنها در حلب متمرکز شده است چراکه اگر حلب سقوط کند، عمر داعش به پایان خواهد رسید.
پایگاه خبری تحلیلی استادنیوز به گفتگوی مفصلی با استاد علی کنگاوری در سه بخش پرداخته است. اکنون بخش اول را میخوانیم.
علی کنگاوری مدرس دانشگاه پیام نور تهران درخصوص بازشناسی فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «مذاکره با آمریکا [در خصوص منطقه] یک سمّ مهلک است» به خبرنگار استادنیوز گفت: آنچه مسلم است منطقه خاورمیانه پیوسته در رابطه با مسائل سیاسی و ژئوپلتیکی در طول تاریخ معاصر از شرایط بسیار حساس و مهمی برخوردار بوده است که حکام و دولتمردان کشورها در این منطقه طی دوران معاصر به میزانی که نتوانستند در خصوص مطامع و برنامههای سودجویانه استکباری امپریالیسم بینالملل بصیرت و بینش کافی را داشته باشند تا با آن مقابله نمایند؛ منافع عمومی، منطقهای و ملی به همان اندازه آسیب دیده است.
وی ادامه داد: بهعبارت واضحتر با توجه به تاریخچه منطقه؛ این مسأله روشن است که علاوه بر منافع ملی کشورها در خاورمیانه؛ یک وضعیت یکپارچه، مشترک، صیانتبخش و متحدسازی نیز با توجه به ویژگیهای تاریخی، اجتماعی و سوقالجیشی مشابه میتواند بهصورت بالقوه و بالفعل ایجاد گردد که بهصورت مبرهنی مغایر با منویات و مناقع غرب خواهد بود.
مدرس دانشگاه پیام نور تهران تصریح کرد: از اینروست که طی سالهای اخیر هجمههای امپریالیستی در قالبهای سناریو خاورمیانه بزرگ و یا سیاستهای تفرقهافکنانه؛ بهدلیل هراس از وجود برخی زمینههای اتحادآفرین نظیر ژئوپولتیک اسلام و یا تأثیرپذیری کشورهای منطقه از الگوهای انقلاب اسلامی از سوی آمریکا مطرح شده و در عمل نیز برای این منظور تلاشهای بسیاری صورت پذیرفته است چراکه در صورت تحقق هرگونه حرکت یک پارچه و متحدانهای در میان قریب به ۱۸ کشور بزرگ و کوچک در خاورمیانه میتواند بهطور جدی برکات و حسنات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را برای آنها در پی داشته و در نتیجه، منافع امپریالیستی را تحت تأثیر شدید قرار دهد.
وی در ادامه اظهار داشت: بنابراین طی چند دهه گذشته علاوه براینکه در منطقه شاهد اقدامات نرم بسیار نفاقافکنانه در ابعاد اجتماعی و سیاسی بودهایم، اقدامات سختافزاری نیز مانند دخالت در امور سوریه از سوی آمریکا، حضور نطامی در عراق و افغانستان، مسأله داعش و ایفای نقش عربستان در این حوزهها از جمله پشتیبانی مالی از القاعده به منصه بروز رسیده است.
کنگاوری افزود: درحال حاضر نیز ما شاهد مباحثی چون تروریسم هستیم که کانون آن کشور سوریه بوده و برجستهترین آنها با دهها هزار نفر؛ داعش میباشد. لذا بیشترین تمرکز و سرمایه گذاری روی داعش انجام شده است. امروز پدیدهی داعش در حقیقت جنگ نیابتی است که علیه ژئوپولتیک و یکپارچگی جهان اسلام در منطقه صورت میپذیرد. در این نوع جنگها که به نوعی ایده پستمدرنیسم نیز در آن نهفته است؛ سلاح نرم و سخت از استکبار است و نفرات، زمین و فتوحات از خود مسلمانان برای تجزیه و پارهپارهکردن و اضمحلال کشورهای اسلامی است که در این بین؛ سود اصلی را از این جنگ کسی میبرد که بهطور مستقیم در جنگ شرکت ندارد (یعنی امپریالیسم و صهیونیسم). بهطوری که امروز این گروه با شعارهایی مانند، انحراف بیداری اسلامی، ترویج چهرهای خشن و خونخوار از اسلام و سرگرمنمودن مسلمانان به یکدیگر و کشتار مسلمین بهدست خودشان است چراکه در حال حاضر و بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پیوسته در میان سردمداران امپریالیسم یک ترس عمومی از اتحاد مسلمانان شکل گرفته است.
وی خاطرنشان کرد: این درحالی است که داعش و دیگر گروههای تروریستی در سوریه توانستند تا حریم حکومتی و خط قرمز بشار اسد و حتی تا نزدیکی حرم حضرت زینب (س) پیشروی کنند. ضمن اینکه بدیهی است هدف اصلی و نهایی گروههای تکفیری اسقاط نظام جمهوری اسلامی بوده و هست. درحقیقت حضور و پیروزی فرضی آنها در عراق وسوریه ایجاد فرصت برای تهاجم به جمهوری اسلامی بوده است.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: البته پدیده تروریستی داعش در ادامه جریانهای گذشته مثل جنگ ۳۳ روزه و بهعنوان یک پدیده جبرانی و مکمل شکل گرفته است. به گونهای که کاندولیزا رایس در این باره میگوید:«جنگ ۳۳ روزه، درد زایمان منطقه برای خاورمیانه جدید بود»! جریانات بهوقوع پیوسته در غرب آسیا یک طرف و اما در سوی دیگرِ منطقه، یعنی حمله عربستان با هماهنگی و چراغ سبز آمریکا و رژیم صهیونیستی به یمن انجام شد که در رابطه با انگیزهها و دلیل این اقدام بایستی گفت، جایگاه یمن بهعنوان بخشی از ژئوپولتیک جهان اسلام بهدلیل تبعیت از اهمیت تنگه “باب المندب” از نظر غربیها و نفوذ و تأثیر طبیعی ارزشهای انقلاب اسلامی در این کشور برای امپریالیسم اهمیت و هراس خاصی دارد.
وی عنوان کرد: بهعبارتی دیگر گذشته از اینکه آمریکا و عربستان از تأثیر ارزشهای انقلاب اسلامی در یمن بهشدت نگران بودند، تنگه بابالمندب نیز از نظر جغرافیایی بسیار حائز اهمیت است که دومین تنگه مهم جهان پس از کانال سوئز به شمار میآید، زیرا نقطه ارتباطی بین دریای سرخ و مدیترانه است. علاوه براینکه جنوب غرب آسیا را به شرق آفریقا و اروپا متصل میکند. همچنین بابالمندب گذرگاه آبی استراتژیک است که دریای سرخ را به خلیج عرب و بحرالعرب متصل میکند و مرزهای آبی آن بین سه کشور یمن، اریتره و جبیوتی مشترک است. از نظر اقتصادی نیز بر اساس آمار موجود حدود پنج تا شش درصد تولید نفت جهان و بهعبارت دیگر حدود چهار میلیون تن نفت هر روز از این تنگه به سمت کانال سوئز و از آنجا به سایر نقاط جهان عبور میکند. سالانه حدود ۲۱ هزار کشتی حامل انواع کالاها نیز از باب المندب عبور میکند. بر اساس ارزیابیهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال ۲۰۱۳، مقدار نفتی که روزانه از این تنگه عبور کرد، حدود سه میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه بود که این رقم معادل شش درصد تجارت نفت جهانی به شمار میآید.
کنگاوری در پایان اظهار داشت: از زمان حفر کانال سوئز در سال ۱۸۶۹ بابالمندب به یکی از مهمترین گذرگاههای حمل و نقل دریایی بین کشورهای اروپایی و دریای مدیترانه و نیز اقیانوس هند و شرق آفریقا تبدیل شد. باید گفت، از سویی بحرانیشدن تنگه باب المندب به هر دلیلی، نه فقط به تجارت نفت بلکه به روند تجارت جهانی بهطور کامل زیان فراوانی خواهد رساند. از جانبی دیگر امپریالیسم و ایادی مربوطه به هیچ وجه نمیتوانند قبول کنند که سیاستهای بومی و مستقلی در این ناحیه حاکم باشد. در صورت مسدودشدن بابالمندب این کشور زیان زیادی متحمل خواهد شد زیرا بستهشدن این تنگه هزینههای سنگینی برای آن رقم خواهد زد بهویژه اینکه در این صورت نفت کشها مجبور خواهند شد از مسیر دیگری عبور کنند و در نتیجه هزینه حمل و نقل بالا میرود.
کتاب بشقاب های سمی، نوشته آقای حسین امانلو که در حقیقت به آسیب شناسی شبکه های ماهواره ای می پردازد، توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین تهیه گردیده و تا کنون در سه نوبت چاپ شده است(1393). به عبارت دیگر این کتاب در پاسخ به این پرسش که چه کنیم تا جلوی بی نظمی و آشفتگی ناشی از ماهواره ای شدن خانواده ها و هویت زدایی از نهاد خانواده اسلامی گرفته شود؟ تهیه شده است.
کتاب فوق در نه فصل تهیه شده است. در فصل اول به کالبد شکافی جنگ تمام عیار فرهنگی علیه نظام جمهوری اسلامی - که ماهواره ها اصلی ترین وسیله برای استحاله فرهنگی محسوب می شود - پرداخته شده است.
در فصل دوم با هدف جلب توجه خوانندگان به سواد رسانه ای مطالبی ارایه گردیده است و در ادامه به اهداف، ماهیت و برنامه های شبکه های ماهواره ای پرداخته شده است. فصل سوم کتاب به بیان آسیب ها و پی آمدهای فردی و اجتماعی و اعتقادی و سیاسی ماهواره ها اختصاص یافته است و این موضوع از منظر تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که خانواده در نظام تعلیم و تربیت از مقام ویژه ای برخوردار است، فصل چهارم به اهمیت این جایگاه پرداخته و تاثیر و آسیب های ماهواره بر خانواده در حوزه جنگ نرم پرداخته است. فصل پنجم کتاب به علل گرایش مردم به ویژه خانواده ها به برنامه های شبکه های ماهواره ای پرداخته و چرایی گرایش به این پدیده را در ابعاد مختلف بررسی کرده است.
در فصل ششم برای عبرت گیری از آثار شوم این رسانه بر فروپاشی خانواده در آمریکای مدعی آزادی و حقوق بشر؛ با ارایه آمار و ارقام به ترسیم وضعیت ناهنجار این نهاد در کشور مذکور پرداخته شده است. در ادامه از آنجایی که یکی از اهداف اصلی دشمن از بین بردن غیرت و تعصب خانوادگی است؛ در فصل هفتم به این مساله از منظر روایات و احادیث دینی پرداخته است. در فصل هشتم نیز آثار علمی و روانشناختی رسانه و برنامه های شبکه های ماهواره ای در ذهن و مغز و سیستم روانی انسان مورد توجه قرار گرفته است، تا نشان دهد ماهواره ها چگونه بر سرشت و فطرت انسان ها تاثیر می گذارند. سرانجام در فصل نهم راهکارهای فرهنگی برای تقویت جبهه خودی در مقابل هجمه فرهنگی بیگانه عرضه شده است.