خلاصه کتاب ده روز با داعش؛ بخش سوم

نویسنده کتاب ده روز با داعش در فصول بعدی طی برقراری ارتباط با برخی از اعضای آن سوالاتی را مطرح کرده است که در ذیل بخشی از انها ارایه می گردد:

وی از فردی به نام سلیم که آلمانی است؛ سوال کرده؛ چرا در عربستان خبری از جهاد نیست؟  

ادامه مطلب ...

ماجرای خلیج خوک ها

به بهانه اشاره رهبر انقلاب به خلیج خوک‌ها؛
خلیج خوک‌ها ناحیه ای در مرز کوبا و آمریکا است که بیش از 50 سال پیش (1961) جوخه‌ای نظامی متشکل از 1500 سرباز تعلیم دیده متعلق به سازمان جاسوسی آمریکا به آن حمله کردند که این حمله مقدمه عملیاتی کاملاً محرمانه برای سرنگونی حکومت تازه تاسیس فیدل کاسترو بود.

 اخیرا رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرهنگیان سراسر کشور با اشاره به دخالت آمریکایی ها در منطقه غرب آسیا و برگزاری مانورهای نظامی و رزمایش های دریایی با انتقاد صریح از حضور و دخالت نیروهای خارجی در منطقه و همچنین اظهارات مقامات نظامی آنها در رابطه با رزمایش های ایران در منطقه خلیج فارس فرمودند:

" می‌گویند ایران در خلیج فارس رزمایش نداشته باشد؛ چه غلط ها!. از آن طرف دنیا می‌آید رزمایش برگزار می‌کند؛ خب بروید همان خلیج خوک‌ها، اینجا چه می‌کنید!؟ خلیج فارس خانه‌ی ما است. جای حضور ملت ایران است" 

ادامه مطلب ...

پیش در آمدی برعملیات روانی

 هدف از عملیات روانی دشمن، تضعیف روحیه ملت ایران و نشانه ای از استیصال دولتمردان آمریکایی است، تهدید و ترساندن شیوه قدیمی و همیشگی سلطه گران برای تضعیف اراده و عزم ملت ها و چپاول منابع کشورها بوده است.[1] 

 

ادامه مطلب ...

هاله نورانی چیست؟

سابقه اعتقاد به وجود هاله نورانی در نهاد انسان ها به قرون بسیار گذشته می رسد، و چه بسا ترسیم فضای نورانی در حاشیه و زمینه تصائیر افراد وارسته و فرهیخته و مقدس به ویژه عکس ائمه اطهار علیهم السلام نیز ریشه در همین باور دارد. برخی دانشمندان و پژوهشگران به ویژه در مشرق زمین در عصر جدید نیز پیرامون  نیز پیرامون این موضوع بررسی های جامعی انجام داده اند و در نتیجه وجود هاله ای نورانی در بدن انسان ها مورد تایید قرار گرفته است. بر این اساس و باور؛ در بدن هر فردی طیفی نورانی وجود دارد که مانند هاله ای اطراف بدن وی را فرا گرفته است. این طیف نا مرئی است. ولی در شرایط خاصی توسط بعضی افرادی که دارای تمرینات زیاد و استعداد های خاصی هستند؛ قابل رویت است و جنس آن طبق یافته های جدید علمی، در ردیف اشعه مادون قرمز است. چگونگی و ماهیت هاله نورانی در افراد متفاوت است و ضمن اینکه رنگ های موجود در آن مانند یک طیف نورانی کامل و واقعی است. ماهیت هاله نورانی رابطه ی مستقیمی با اعمال، کردار و مکنونات قلبی و طرز تفکر انسان ها دارد. به عبارت دیگر رنگ ها و ماهیت موجود در هاله نورانی افراد با اعمال عبادی و کارکردهای خداپسندانه و خیر از ماهیت مثبت و منورتری برخوردار می گردند و در مقابل اعمال پلید، گناه آلود و غیر انسانی ماهیت رنگین طیف را تیره و کدر می نماید. البته امروزه عده ای از پژوهشگرانی که با دیده ی علمی و تجربی به پدیده «آئورا» یا هاله نورانی می نگرند، آن را صرفا امری الکترومغناطیسی قلمداد می نمایند. اما آئورا از نگرش کارشناسانی که بیشتر به جنبه های روحی و معنوی کار کردها و انگیزه های انسانی معتقد هستند و در این رابطه تحقیق کرده اند، عبارت است از جرقه ها و انوار حیات که هشیاری متعالی انسانی در آن مأوا دارد و انرژی لازم را برای زندگی و ادامه حیات را به افراد می دهد.

به هر حال آنچه مسلم گردیده، طیفی نورانی، با زنگ های مشخص و به شعاع معینی سراسر بدن هر انسانی را فراگرفته و در شرایط خاصی برخی افراد قادر به رویت آن می باشند. ماهیت هاله نورانی افراد قابل تفسیر و تعبیر با نوع رنگ های موجود در هاله است. به طور مثال هاله نورانی یک نوزاد، بی رنگ است. ولی تا سه ماهگی نقره ای رنگ شده و به تدریج به رنگ آبی تبدیل می گردد که دلالت بر افزایش هوشیاریاو دارد. یا آئورای افراد مریض خاکستری رنگ است.

شخصی به نام «ریچارد وبستر» در خصوص رویت آئورا تحقیقاتی دارد. او می گوید: «عده ای از مردم بعضا پی می برند که نا خودآگاه می توانند هاله ها را ببینند. اما بیشتر آنان بایستی یاد بگیرند که چگونه دید خود را برای مشاهده ی هاله تقویت نماید. در کلاس های روحی متوجه شده ام که چقدر بهتر است شاگردان یاد بگیرند قبل از انکه هاله را ببینند، آن را احساس کنند ... شما کسی را لازم دارید که با او تمرین کنید و برای این کار کسی که خواهان دستیابی یه مهارت های روحی و روانی باشد، ارجح است. تمرین با کسانی که به وجود آئورا اعتقاد ندارند تلف کردن وقت است».

همان طور که اشاره شد، هاله نورانی افراد مختلف متفاوت است. بنابراین تا زمانی که معنی و مفهوم رنگ ها برای بیننده مشخص نگردد، مهارت رویت آئورا فایده ای نخواهد داشت. از این رو به معاتی و مفهوم رنگ ها در خاتمه بحث اشاره خواهد شد. در اینجا لازم به ذکر است؛ رنگ زمینه ی هاله نورانی افراد که حاکی از کلیت شرایط روحی و روانی آنهاست، پس از شکل گیری و تثبیت تا آخر عمر ثابت نخواهد ماند.

یعنی الوان و رنگ های تشکیل دهنده طیف افراد؛ با تغییر خلق وخو و نوع رفتار تغییر می کند و رنگ دیگری متناسب با رفتار و خلق و خوی جدید جایگزین رنگ قبلی می گردد.  به طور مثال فرض فرمایید لحظات خوشی را در محل کارتان می گذرانید، ناگهان فردی در دفتر کارتان حاضر شده و شما متهم به کاری می کند که انجام نداده اید. سپس بی آن که به شما فرصت چاسخگویی بدهد، با عصبانیت از اتاق بیرون می رود. اگر این موضوع بر احساسات شما اثر منفی بگذارد، به احتمال زیاد رنگ نارنجی هاله نورانی شما را فرا خواهد گرفت تا مفهوم احساسات جریحه دار شده شما را منعکس نماید. وقتی شما در مورد این اتهام بیشتر فکر کنید و عصبانی تر شوید، چه بسا رنگ نارنجی ضعیف می شود و یا با رنگ قرمز می آمیزد. ولی مسلم است وقتی بعد از مدتی عصبانیت فروکش کرد، رنگ طبیعی زمینه هاله شما را فرا می گیرد. بدیهی است کسی که از ماجرا خبر ندارد و برای اولین بار هاله شما را می بیند(فرضی) ممکن است تصور کند هاله شما قرمز و یا نارنجی است.

بدیهی است؛ افرادی که دارای هاله یکسان و یا نزدیم به هم هستند در تعامل و رفتار اجتماعی با یکدیگر سازگارتر و صمیمی خواهند بود ولی کسانی که از طیف متفاوتی برخوردارند؛ احتمال تنش و عدم سازگاری در میان انها بیشتر خواهد بود. در ضمن از افرادی که در میان افکار عمومی و مردم به صفا و صداقت و نورانیت معروف هستند؛ دارای طیفی با رنگ روشنتر و سبک هستند.در خاتمه برای اشنایی بیشتر با مفهوم رنگ ها در طیف نورانی افراد؛ توجه شما به مفاهیم رنگ ها در ذیل جلب می نمایم

قرمز = حساسیت؛ نیروی حیات پرخاشگر

نارنجی = احساسات و سلامتی

زرد = خلاقیت؛ هوش و خرد

سبز = شفا بخشی، عشق به طبیعت

آبی = آموزگاری و جویای عقل و خرد

نیلی = پرورش ذهن، بشر دوستی و ملاحظه کاری

بنفش = روحانیت، بصیرتآ روشن بینی و آموزگار صفت

صورتی = مادی گرا، هدفمند، کوشا

سفید = روحانیت، پاکدامنی، خلوص، از خود گذشتگی

نقره ای = بصیرتآ آرمان گرایی و رویایی

طلایی = توانایی های بی حد و مرز

جوامع و تعلیم و تربیت قسمت نهم بازی کودکان:

یکی از مسایل در دوران کودکی بازی است که نقش به سزایی در شکل گیری شخصیت آنها دارد. بازی ها با اثر گذاری روانی و روحی رفتار و شخصیت کودکان را شکل می دهند.

بازی خانه سازی: این بازی کودک را صاحب اختیار بار می آورد و به او می آموزد که باید ساخت.

بادکنک بازی: بازی ترکاندن بادکنک برای رفع عقده ها و رهایی از خجالتی بودن مفید است . به کودک می فهماند که بزرگترین چیزها ( مشکلات ) هم به دستان تو می ترکد ! می فهماند که عقده هایت را بِترکان .

خمیر بازی:  خمیر بازی منعطف بودن را به طور غیر مستقیم به او می آموزد و به اومی فهماند لجباز نباش و گاهی هم تغییر کن .

تلفن بازی: بازی که در آن والدین با استفاده از دو عدد گوشی تلفن با کودکشان تلفنی صحبت می کنند .این بازی بهترین وسیله برای تقویت انگیزه ارتباط و اجتماعی کردن  و آموختن روابط عمومی و رفع خجالتی بودن است.

لازم به توضیح است که چون کودک خیال پرداز است و قدرت تصویر سازی بالایی دارد؛ ممکن است در حین بازی کردن دروغ نیز بگوید؛ البته نگرانی ندارد این مساله ابزار بازی کودکان است و بعدها منتفی می گردد. یعنی این عیب کودک نیست.

مهم است بدانیم حداقل زمان بازی با کودک دو ساعت است. در غیر این صورت کودک ارضاء نشده و این نیاز در وی به صورت عقده باقی می ماند . پس اگر والدین کودکان خود را به پارک یا محلی برای بازی و تفریح بردند ، تا قبل از این زمان او را محروم نکنند .

ضرورت دارد بدانیم که اسباب بازی کودکان مهم ترین کالای فرهنگی به حساب می آید و در تعلیم و تربیت کودکان نقش کلیدی دارد. این در حالی است که کمپانی ها و مراکز تولید کننده با سوء استفاده از ناآگاهی های والدین و روی اهداف خاص، به طور مثال تبلیغ و نهادینه کردن فرهنگی خاص من غیر مستقیم مبادرت به طراحی حساب شده اسباب بازی کنند. بارزترین مثال در این زمینه عروسک ها هستند. یعنی در این میان، عروسک ها مصداق بارز فرهنگی ترین محصول هستند. تحقیقات روانشناسان کودک این نکته را ثابت کرده که بخش عمده شخصیت یک کودک، از نخستین روزهایی که با حواس خود، دنیای پیرامونش را درک می کند ، در تماس با عروسک ها شکل می گیرد.

این احساس، به ویژه در بین دختربچه ها، نیازی فطری است و جایگزین ندارد. غرب نیز همواره در پی ساخت دهکده ای یکپارچه به تربیت نسل غربی همت گمارده و در این راه، هزینه ها کرده است.در دنیای کنونی چیزی وجود ندارد که خنثی باشد؛ بدین معنا که در ماهیت هر چیز اثرات یک فرهنگ و تمدن مشاهده می شود. نمونه های این نظریه، فراوان است که در مثال می توان به لباس غربی و شرقی اشاره داشت. لباس غربی به دلیل اثری که از فرهنگ اومانیستی غرب می گیرد، هر روز، به بدن نماتر شدن حرکت می کند، و لباس، دیگر پوششی برای حفظ بدن نیست. اسباب بازی و هر چیز دیگری که از دل هر فرهنگی خارج می شود، رد پایی از عقاید، فرهنگ و تمدن سازنده آن به بازار می آید. ادامه دارد ...