جوامع و تعلیم و تربیت قسمت پنجم:

ناگفته نماند که فصل دوم دوران تربیتی؛ 7 سال دوم است که از فصل مشترک نظر روانشناسان و دیدگاه اسلام در این دوره می توان به قابلیت انعطاف، اطاعت پذیری و نرمی و قابلیت پذیرش و پردازش پذیری فرزندان در این دوره است. به عبارت واضح تر؛ در این مرحله ضمن اینکه می توان آزادی های کودکان را محدود و مطابق با هنجارها کرده و تحت کنترل و امر و نهی در آورد؛ والدین قدرت مانور بیشتری برای بایدها و نبایدها در خصوص تربیت فرزندان خود خواهند داشت. به عبارت دیگر در این مرحله اگر آزادی حساب نشده به فرزندان داده شود، والدین در مرحله شوم با فرزند خود مشکلاتی را پیدا خواهند کرد. بنابراین در موارد تخطی فرزندان بایستی از برخورد ملایم استفاده شود و حتا از نظر روایات و احادیث اسلامی در صورت نیاز از تنبیه بدنی کنترل شده و محدود نیز می شود استفاده کرد(به شرطی که منجر به تغییر حالت و یا کبودی پوست بدن نشود که در این صورت بایستی حسب مقررات شرع مقدس اسلام دیه داده شود).

به طوریکه در این مرحله تلاش براین است که رفتار فرزند سوهان خورد و در صورت مقاومت با شدت بیشتری وی متقاید گردد که ارزش های اجتماعی و هنجارهای رفتاری را به صورت هر آنچه که نیاز است در وجود خویش نهادینه نماید. ضمن اینکه رفتارهای به نسبت تحکم آمیز در این دوره، موجب خواهد شد؛ فرزندان به تدریج از روحیه تمام عیار احساسی و لطیف دوره اول فاصله گرفته و برای ورود به دوره سوم آماده گردند. در این دوره؛ امر و نهی ها و باید و نباید ها بایستی در رفتار فرزندان عادت دهی و نهادینه گردند؛ هرچند که در مواردی نیاز به برخورد و اجبار باشد یعنی در صورت مقاومت از تحکم و دستور و حصول اطمینان جدی از اجرا شدن دستور نیز استفاده می گردد. به طوری که کودک تا سن 14 سالگی به صورت کامل و سالم با خوبی ها و بدی ها آشنا شده و ارزش ها طوری در وی نهادینه و عادت دهی می شوند که فرزندان عامر به آنها بوده و در صورت تخطی از هنجارها وجدان آنها دچار رنجش و خود پشیمانی می گردد. همانطور که اشاره شد اگر تعلیم و تربیت در این مرحله و مرحله قبلی به درستی پیش رود؛ مرحله سوم بسیار آسانتر خواهد بود. به عبارت دیگر عدم توجه علمی و مدبرانه به بهداشت تعلیم و تربیت در دوران بارداری همسران( که این مرحله بسیار حساس و دارای لطافت خاص است)؛ 7 سال اول و 7 سال دوم؛ در بسیاری از خانواده ها به ویژه در خانواده هایی که از فقر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی رنج می برند؛ موجب گردیده است که اکثر فرزندان در دوران دبیرستان با ناهنجاری های رفتاری بسیاری مواجه شوند؛ بدیهی است که این وضعیت به صورت علت دامه و معلولی اثر عمیقی در افت تحصیلی، ترک تحصیل و عدم موفقیت در تحصیلات را نیز در پی خواهد داشت. ضمن اینکه گرایش و روی آوری به گروه ها و باندهای ناهنجار اجتماعی نیز در این دوره اتفاق می افتد. ادامه دارد ....  .