موشک‌های انصارالله به جده رسید /آل‌سعود به هذیان‌گویی افتاد

 هدف قرار گرفتن فرودگاه بین‌المللی جده از سوی انصارالله باعث شده تا آل‌سعود برای توجیه این شکست بزرگ خود اعلام کند که انصارالله قصد داشت مکه را هدف قرار دهد.

 یگان موشکی یمن طی روزهای آتی مراکز اقتصادی و حیاتی نظام سعودی را هدف خواهد گرفت.

عناصر امنیت

سه عنصر اصلی حفظ امنیت

افسران - قایقی خواهم ساخت......

[ شنبه ۱۳۹۵/۰۸/۰۸ ] [ 13:45 PM ] [ ذاکر ]

معرفی کتاب تاریخ جمعیت های سرّی و جنبش های تخریبی

کتاب فوق ِ تالیف استاد محمد عبدالله عنان ترجمه علی هاشمی حائری؛ انتشارات کتابخانه بهجت است

تعدد گروه های سیاسی و مذهبی و عرفانی درحال حاضر بسیار چشم­گیر شده است، به طوری که آمار فرقه های نوظهور را در آمریکا بالغ بر 2500 مورد و در انگلستان بیش از 1000 گونه احصاء کرده اند. این در حالی است که در کشور ما ایران نیز تعدد فِرَق و گروه های عرفانی و به اصطلاح "مذهبی سیاسی" قابل توجه است. لازم به ذکر است؛ پیدایش و فعالیت فرق تنها موکول به عصر حاضر نبوده است؛ چراکه زندگی انسان، تنها وجه آشکار و عیان آن نیست، بلکه به قدری مجهولات روانی و کرداری متنوع در وجود انسان انباشته شده است که تجلی آنها در عمل و کردار موجد تنوع بسیار گوناگون در رفتار و رنگ و وارنگی متعدد عملکردهای افراد و گروه­های انسانی می­شود. در نتیجه این امر منجر به پیدایش و شکل گیری گروه­ها و فرق متعدد در همه دوران های گذشته نیز بوده است. به طوری­که امروزه نیز صدها فرقه متفاوت درکشورهای مختلف وجود دارد؛ منجمله داعش به عنوان دگم­ترین فرقه در حال کنش و افعال ویران کننده است. از اینرو برای این که نشان داده شود؛ در گذشته نیز چنین جریان هایی وجود داشته و مشکلاتی را آفریده است. دعوت های انهدامی و جمعیت های سری در اصل در عام اسلام به اعلا درجه خود رسید و پس از جنگ های صلیبی در اروپا نیز با شدت بیشتری اشاعه یافت. لذا در سطور ذیل؛ ضمن معرفی کتاب «تاریخ جمعیت های سرّی و جنبش های تخریبی» خلاصه ای از آن برای تنویر و تحلیل خوانندگان محترم در خصوص فرق و جمعیت های تخریبی درج می گردد:

 کتاب مذکور ؛ با فرض انگاری حیات بشری مبتنی بر تعالیم ادیان بزرگ الهی به ویژه دین متعالی اسلام در شش دهه پیش به رشته تحریر در آمده و سعی کرده است؛ جمعیت ها و جنبش های "سرّی تخریبی" را فارغ از تحلیل عمق و فلسفه آنها در توجه به مغایرت و مخالفت این فرق با جریان و فرایند فکری و فلسفی موجود در دو دسته: پنهان و آشکار معرفی بنماید. مطالب کتاب از این جهت حایز اهمیت است که ضمن معرفی گروه ها و فرق؛ جنبش­هایی را معرفی می­نماید که اولا؛ در زمان خود مشکلات فکری و معضلات اجتماعی را با رویکردهای ایجاد چالش در انسجام و وفاق اجتماعی و فکری عقیدتی به وجود آورده اند و ثانیا؛ همین نگرش های فرقه ای ریشه دار شده و در موارد بسیاری زمینه و انگیزه پیدایشِ تحرک گروه ها و فرق و بعضا عرفان های نوین امروزی شده است. چاپ نوبت دوم این کتاب در سال 1335 بوده و در نوبت سوم در سال 1358 تجدید چاپ گردیده است. کتاب مذکور در هفت بخش به رشته تحریر در آمده است. ثالثا؛ ممکن است این شبه در فکر خوانندگان محترم ایجاد گردد که مطالب کتاب قدیمی است و چه سنخیتی با مسایل روز دارد؟ در پاسخ بایستی اذعان داشت؛ مطالب کتاب از این حیث اهمیت دارد که بدانیم نمونه پدیده های نوینی چون القاعده و داعش منحصر به زمان حاضر نبوده و با توجه پیچیده­گی ابعاد معنوی و روحی انسان ها هر زمان که فرصتی پیش آید و اسباب و وسایل آن تامین گردد، گروه های انسانی به مرحله طغیان می­رسند و جای تامل در اینجاست که این طغیان و دسیسه معنوی در موضع گیری علیه ادیان بزرگ الهی و تعالیم برآمده از آن بوده است.

بخش اول کتاب، شامل مباحثی است که فصل اول از آن با عنوان "شورش علیه اسلام و جنبش ها و جمعیت هایی که برای انهدام اسلام تشکیل گردید" آغاز گردیده است. در این فصل پس از درج مقدمه ای، به شورش خوارج که در حقیقت جنبه فکری و فلسفی آنها مشابهت بسیاری با داعش دارد - پرداخته شده است. نویسنده؛ ضمن تبیین برخی کجروی ها و خیانت های سرکرده های این فرقه مانند؛ عمرو عاص و معاویه، جریان خوارج را توضیح داده و روش های آنها را برای رویارویی با امام اول و سرانجام چگونگی جنگ با آنها را بیان کرده و شاخه های مختلف خوارج را که بعدا در نقاط مختلف بو ویژه آسیا تشکیل گردید تشریح نموده است و به تبیین اعتقادات آنها پرداخته است.

فصل دوم از بخش اول با عنوان انقلاب شیعه آغاز گردیده است. نویسنده در ابتدا به ادبیات شیعه اعم از معنای این کلمه و تاریخچه آغازین آن تا به امروز پرداخته و در ادامه فرقه های شیعی را برشمرده است. نویسنده در این میان به معرفی فرقه های زیدیه، اسماعیلیه و شیعه 12 امامی و خیانت هایی که این فرق شیعی در صدر سلام مرتکب شده اند، پرداخته است. 

نگارنده در فصل سوم از بخش اول کتاب از اسماعیلیه به عنوان مهد جنبش های انهدامی یاد کرده و اظهار داشته است که این فرقه از بزرگترین فرق انهدامی و تخریبی تا قرن سوم هجری در اسلام محسوب می­گردد. به طوری که هرکس را با اصول و مبادی باورهای خود مغایر می دانستند؛ تا قتل وی پیش می رفتند و همین رویه موجب شد که این فرقه بعدا نیز وسیله و ابزار وحشتناکی برای هدم و خرابی تمام معتقدات دینی و نظام های سیاسی و نابود کردن مبادی و اصول اجتماعی و اخلاقی اعم از اسلامی و غیره قرار گیرد. وی در ادامه از ابن­میمون یاد به عنوان یکی از سردمداران اسماعیلیه یاد کرده و جنایات انجام شده توسط وی را تشریح نموده است. در این رابطه بزرگترین سهم ابن میمون در جعل حدیث و اشاعه مادی گری در اسلام بوده است. به طوری که وقتی ابن میمون جمعیت سری خود را در جنوب ایران تشکیل داد، مبلغین خود را به اقطار مختلف جهان فرستاد و به اسم دعوت به اسماعیلیهف شروع به انتشار و مبادی اصول هدم و خرابی دین نمود و خود را مبشر ظهور حضرت مهدی عج معرفی کرد. نگارنده در ادامه فصل سوم به فرقه غرامطه پرداخته است که بدون هیچ ملاحظه ای مخالفین و دشمنان خود را می­کشتند و اموال آنها را غارت می­کردند.

در فصل چهارم نیز نویسنده کتاب ضمن دادن توضیحات بیشتری در مورد فرقه اسماعیلیه و اشخاصی چون ابن میمون و حسن صباح و مسایل این فرقه در زمان فاطمیون مصر به تشریح بیشتر وضعیت اسماعیلیه پرداخته و عنوان داشته است که "اسماعیلیه در مشرق زمین نظام رعب و وحشت و خوف واقعی را بسط دادند و فداییان خود را گروه گروه در اقطار آسیا پراکنده کردند و روزگار سکنه کره زمین را سیاه نمودند، در تاریخ اسماعیله اشخاص سخی و بی رحم بسیاری یافت می شود که پیوسته با دشنه و زهر در کمین همه قربانی های خویش نشسته و آنها را به هلاکت رساندند.

نویسنده بخش دوم کتاب را با عنوان «انقلاب علیه نصرانیت و جمعیت های سری و جنبش های انهدامی که برای انهدام آن برپا خاست» آغاز کرده است که در فصل اول از جمعیت «سواران معبد» آغاز نموده. ایشان می گوید نخستین جمعیت سری که به طور منظم در اثر تماس و برخورد شرق و غرب در اثر جنگ های صلیبی به وجود امد، گروه «سواران معبد» در سال 1118 میلادی بود. آنها در حقیقت شوالیه هایی بودند که شورای مقدس تاسیس کردند و تاسیس آنها به تایید پاپ نیز رسید. آنها وثیقه و پیمان صادر کردند و خود را ملزم کردند که قناعت و عفت و اطاعت را شعار جمعیت قرار دهند و از این شعار منحرف نشوند.

سواران معبد در ابتدا یک سری کارها و اقدامات با ارزش انجام دادند و به خلوص نیت و صدق و صفا و شجاعت و شهامت معروف شدند. در بسیاری از جنگ ها شرکت می کردند وشهرت فراوانی کسی کردند. التزام ـنها این بود که بجز از طریق صدق و صفا از راه دیگری عمل نکنند و همین مساله موجب شد که از همه سو عطایا و بخششهای بزرگ و زیادی به هم زدند و در اقطار اروپا پراکنده شدند و قبل از پایان قرن دوازدهم جمعیت سواران معبد جمعیتی ثروتمند و بسیار زور مدار شدند. این جمعیت که مرکز آن در اصل کشور فرانسه بود در اواخر سده 13 میلادی مورد سوء ظن قرار گرفتند و به کارهای ناهنجاری مانند شرابخواری و هتک نوامیس روی آوردند. سرانجام پاپ وارد تحقیق در باره ارتداد آنها از دین نصرانیت و بگردن گرفتن مبادی بت پرستی شد و از انواع کفر و معاصی کبیره آنها تحقیق کرد و در نتیجه دادگاه وقت فرانسه اتهامات زیر را در ادعای خود علیه آنها صادر کرد:

o       تشریفات ورود و پیوستن به جمعیت مذکور مطابق با فسق و فجور و اهانت به حضرت مسیح است.

o       آنها بت را بجای خدا می پرستیدند.

o       هنگام القاء و تلاوت الفاظ مقدسات را نادیده می گرفتند؛ و ....

در واقع اعضا جمعیت سواران معبد، نفوذ همه جانبه در کشورهای مختلف اروپا کرده بودند و شعب متشکل و نیرومندی درست کرده بودند و املاک بزرگ و وسیعی را مالک شده بودند و بسیاری از کارهای مالی را با نفوذ خویش در اختیار گرفته بودند. این فرقه با اسماعیلیه دارای علایق و روابط محکمی بودند. تشابه فکری و رفتاری سواران معبد با اسماعیلیه بسیار بوده است از جمله اینکه هر دو فرقه رنگ های سرخ و سفید را برای خویش به عنوان سمبل برگزیده بودند؛ هردو فرقه نظامات واحدی داشتند، آنها بالاتری مراتب را در جمعیت و فداییان و رفقای خویش می دیدند؛ هر دو فرقه برای انهدام دین و مذهب و آیین و مناسک رایج در میان مردم قیام کرده بودند و در این رابطه توطئه می کردند. یکی از راهبردهای اصلی هر دو فرقه ساختن قلاع و دژهای ویژه و مستحکم بود، آنها در اروپا و این­ها در آسیا این دژها را در اختیار داشتند. در حقیقت همین که اسرار سواران معبد افشا گردید، تمام دول اروپایی نسبت به آنها خشمگین شدند و پس از فرمان پاپ برای انحلال این جمعیت؛ آنان مورد تعقیب قرار گرفتند و در فرانسه شنیع ترین شکنجه ها را علیه آنان روا داشتند. در سال 1310 میلادی؛ 54 نفر آنان را در آتش زنده سوزی کردند و سپس"ژاک دمولای" یکی از سردمداران آنان را نیز در آتش سوزاندند. 

فصل دوم از بخش دوم کتاب با عنوان «دوره های جاوگری و خفاء» آغاز گردیده است، در این قسمت به تطور اعمال تخریب و الحاد و مبادی آن؛ به تشریح قیام "البی­ها" پرداخته شده است. آلبی منسوب به یکی از شهرهای جنوب فرانسه و قومی به همین نام در آنجا بوده است. آلبی ها در ظاهر مسیحی بودند ولی در واقع جمعیت سری و تخریبی بودند در خفا تعلیمات مانویه و ثنویه را پذیرفته و مطابق با آن عمل می کردند. علاوه بر آن گروه هایی بودند که پرستش شیطان و جادوگری سیاه و پیکار بین آنها و نظام بخشی به ساحران در یک فرقه را در دستور کار خود داده بودند و با تبعیت از اصول دعوت پنهانی و فلسفه صلیب گلگون و ایجاد رابطه با جمعیت سواران معبد، به انگیزه های روحی و مقاصد انهدامی خود قوت می بخشیدند.

به طوری که در تمام این نحله ها اهداف و زمینه های فکری رویارویی و تخریب وضع موجود ملاحظه می گردد. روش آلبی ها در انتشار دعوت خویش در محور نوآوری فکری چرخه می زند و آن عبارت است از مبارزه با مبادی و اصول اخلاقی و هیات حاکمه و جمع شدن زیر پرچم شیطان بوده است. در مسلک آنها شیطان دشمن خداست و بر همه نظامات کره زمین مسلط گردیده است و آن نظامات توام با آزار و شکنجه است و آزادی را سلب می کند. پیروان آلبی ها ساحران، خوارج، اشرار، کافران و شیطان پرستان بودند که حضرت مسیح را ناسزا می گفتند و در انواع فسق و فجور غرق بودند و شیطان را می پرستیدند. البی ها مبادی فکری و اخلاقی را از خودشان بجا گذاشتند که پس از آنها تحولات تازه ای از لحاظ فوران الحاد و انهدام بخود گرفت. به گونه ای این وضعیت آتش زیر خاکستری شد که بعدها پرستش شیطان به شدت باب و ساری و جاری گردید. این قبیل نشو و نماهای فرقه ای در حقیقت فتنه و شورش مهمی علیه تعلیمات سیاسی و اخلاقی دنیای مسیحیت بود. آنان هر کار زشت و رذیلی را روا داشته و غارت، زنا و نا­جوانمردی را حلال و مباح می شمردند. ازدواج را فسق تلقی کرده و معاشرت و مباشرت با محارم و انواع گناهان دیگر را حلال و جایز می شمردند.

لازم به ذکر است، در این رابطه نفوذ یهودیان در اروپا ( اسپانیا، پرتقال و ایتالیا) در قرن پانزده حایز اهمیت است، آنها به دوایر علمی(فیرنتزا)  نفوذ کرده و قدرتی یافتند و پیش قراولان آنها افرادی مثل "اسحاق لوریا" مدرسه جدید "کابالی" را در ایتالیا در نیمه قرن 16 تاسیس کرد. تعالیم وی برای اتصال به عالم غیب و نوشتن نوشتن طلسم ها و نیرنگ با ارقام و حروف قالب ریزی گردید. در واقع اصحاب یهودی اساتید سحر و جادو در قرون وسطی به شمار می روند. در سال 1515 میلادی در ظرف مدت تنها 3 ماه، پانصد نفر جادوگر در "ژنو" و ششصد نفر در "بامبرگ" و در هشتصد نفر در "فرتمبرگ" سوزانده شدند و پارلمان تولوز در یک حکم چهارصد نفر را محکوم به سوزانده شدن کرد. بیشترین ساحران در فرانسه و در ایالات دور افتاده اروپا بودند.

در این رابطه  "ولتر" در داستان خویش "هنریاد" شعائر خونینی را منسوب به آنها(اصحاب یهودی که اساتید سحر و جادو بودند) کرده و در قطعه شعری بلیغ آن را توصیف کرده است. ( ... هیکل نجس را ، برقبری، برپای داشته اند،  شمشیرها بردیوارهای تیره رنگ، سر بهم آورده  و قبضه آنها در پیا له های پر از خون فرو شده است. پیاله های خون، خبر از خفاء هراس انگیزشان می دهد - ...)  ولتر در انتها می گوید: یک دسته اساطیر و خرافات کهنه را برساخته اند. در انجام امور و شئون سحر و جادو، به طور عادی یهودیان محل مراجعه بودند و به آنها متوسل می شدند. همچنین نویسنده کتاب نیز در پاراگرافی با عناون «توسل به شیطان فکری یهودی ماب بوده است» چنین عنوان می نماید که توسل به شیطان در اصل فکرتی یهودی بوده است و بلکه از آداب یهود و معتقدات ملی آنان به حساب می آید.

ملاحظه

1-      اهم فرق و نحله های تخریبی که در کتاب یاد شده به آنها پرداخته شده است؛ عبارتند از: اسماعیلیه (شیعی مسلک)، قرامطه منشعب از خوارج از فرقه ازارقه بودند(معروف است که قرمطه جشنی ترتیب داد و مردان و زنان را برای مباشرت آزاد گذاشت و به این امر افتخار کرده و جاذبه بیشتری آفرید و بعد از آن منویات خود را بیشتر آشکار کرد و ... ارتکاب هرگونه رذیلت را آزاد گذاشتند. جنبش عبدالله میمون در یمن و افریقا (بعد از قرامطه)، جنبش های منشعب از جنگ های صلیبی، مانند: شیطان پرستی، جمعیت صلیب گلگون یا صلیب شبنم (برخی این جنبش را مرتبط با کابالای یهود قلمداد می کنند؛ اینها از سوارانی بودند که معبد فرانسوی را ترک کردند و در خفا به سر می بردند و جمعیت اخترفروزان را تشکیل دادند. جنبش خفا و استتار(قرن 17)؛ برمبنای کیمیاگری و دارو سازی؛ جنبش خفای جدید و جنبش روحی قرن 18 ؛ تازه ترین صورت استتار و خفا در قرن 19 ؛ منشاء آن از آلمان بوده و بعد از انقلاب فرانسه بحث پیوستن به ارواح از طریق توسل به خدایان و قدیسین جای جای آنرا در اروپا محکم کرد؛ جمعیت بنای آزاد یا فراماسونری، مدرسه کابالای یهودی؛ کابالا روح انقلابی یهودی، خدا را وجود مطلق دانسته، معتقد هستند که خدا روح خود را به ارواح پاک و ملائکه منتقل می کند. اینها معتقد هستند که روح آدمی از جسمی به جسم دیگر منتقل می گردد که اشاعه تعلیمات یهود را در بردارد. اتحاد شعله یاویر؛ با بنادی آزاد؛  جمعیت کالوناری یا ذغال سوزها، هیزم شکن، نهلیسم و نهلیست (منشا آن روسیه بود)؛ 1862 در زمان الکساندردوم تزار روسیه.  جنبش های تخریبی آشکار، شامل: سوسیالیسم، کمونیزم که خود فرزند سوسیالیسم بود و آنارشیزم و ....

2-    منظور از فرقه‌سازی و گروه گرایی در اصل، جداسازی یک جزء از یک کل است که در ادیان مختلف سابقه داشته است. اصلی‌ترین پیامد این قبیل فرقه‌سازی‌ها از بین بردن اصالت دین است که در گذشته صدمات و آسیب های بسیار جدی را بر پیکر ادیان، به ویژه دی مقدس اسلام وارد کرده است. فرقه گرایی در دوران معاصر نیز به گروه یا گروه هایی از افراد اطلاق می‌شود که نوعی "مذهب جدید" خلق می‌کنند. به ویژه با ریشه دوانی حیات ماتریالیستی و نگرش های مادی پس از انقلاب فرانسه در غرب، آحاد مردم دنیا به ویژه غربی ها طی پنجاه سال اخیر به شدت به دنبال روی آوردن مردم به سوی‌ معنویات و برای جلوگیری از گرایش مردم به سوی ادیان اصلی الهی بوده اند و از اینرو؛ بالغ بر 3000  فرقه جدید در دنیا به وجود آمده است

3-    در سال‌های اخیر پیروان ادیان و فرقه‌های مختلف ضالّه و منحرف از جمله وهابیت، شیطان‌پرستی و غیره و همچنین برخی فرقه‌های عرفانی کاذب، برای جذب هر چه بیشتر اعضای جدید و منحرف کردن افکار مردم دنیا به ویژه جوانان مسلمان، بر فعالیت‌های تبلیغاتی خود در کشورها افزوده‌اند. آمریکا برای روبرو نمودن جمهوری اسلامی ایران با بحران‌های مشارکت، مشروعیت، توزیع، هویت و نفوذ تلاش دارد تا با تبلیغ، ترویج و حمایت از فرق به ویژه فرقه ضاله وهابیت به ایجاد تنش‌های فرقه‌ای در استان‌های مرزی و تضعیف یکپارچگی سرزمینی و هویت‌های ملی در ایران بپردازد. این مساله از نظر امنیت ملی حایز اهمیت است، چراکه، استناد به این راهبرد به این دلیل اهمیت دارد که اگر در حلقه‌های محاط و مرزی کشور ایران (استان‌های مرزی) آتش تنش، چالش فرقه ای و قومیتی و فتنه تقویت گردد، کانون تصمیم‌گیری دچار مشکل، چالش و تغییر رفتار خواهد شد. البته لازم به یاد آوری است که در بعد جهان اسلام نیز پیدایش گروهکی چون داعش برای ایجاد تفرقه و درگیری بین مسلمانان و سرگرم کردن آنها به خویشتن قابل تحلیل بوده و حایز اهمیت می باشد.   ادامه دارد ....

 

ترکیه ضمن این‌که در جریان منهدم‌کردن هواپیمای روسیه فریب خورده بود ، منجر به تحقیر خود نیز شد.

پایگاه خبری تحلیلی استادنیوز به گفتگوی مفصلی با استاد علی کنگاوری در سه بخش پرداخته است. بخش اول و دوم را خواندیم. اکنون بخش سوم را می‌خوانیم.

علی کنگاوری مدرس دانشگاه پیام نور تهران درخصوص سرنوشت داعش به خبرنگار استادنیوز گفت: جریانات حاصله در منطقه و سرنوشت داعش به‌تدریج زنگ خطری برای شکست ترکیه در سیاست‌های خود بود و در نتیجه ترک‌ها متوجه شدند که موضع‌گیری مبنی بر رقابت با ایران و امیدواری به آمریکا کار درستی نبوده است. ترکیه ضمن این‌که در جریان منهدم‌کردن هواپیمای روسیه فریب خورده بود و منجر به تحقیر در مقابل این کشور گردید؛ بیش از پیش با واقعیت‌ها مواجه شدند و به اشتباهات خویش پی بردند.

وی ادامه داد: در این اوضاع و احوال بود که کودتای ترکیه به‌وقوع پیوست. با صرف نظر از دلایل و انگیزه کودتا؛ از آنجایی که به‌نظر می‌رسید با این کودتا یک چرخشی در سیاست‌های ترکیه به نفع آمریکا و غرب حاصل خواهد شد (یعنی با روی کارآمدن دولتی متمایل‌تر به غرب). به همین ترتیب آل سعود در عربستان نیز برای انجام کودتا در ترکیه خوشحال شدند. این وضعیت در حالی بود که در ایران نیز عده‌ای در رابطه با اجرای کودتا در ترکیه خوشحال شدند.

مدرس دانشگاه پیام نور تهران تصریح کرد: اما از آنجایی‌که اتخاذ تدابیر و سیاست خارجه نظام جمهوری اسلامی در رابطه با شیطنت‌های غرب در مقاطع مختلف بسیار درست اتخاذ شده و درغیراین صورت ایران با مشکل جدی مواجه می‌شد. نمونه آن در قضیه‌ی درخواست آمریکا برای همکاری ایران در مقابله با داعش بود که مقام معظم رهبری آن را به‌عنوان دام و فتنه‌ای دیگر قلمداد کردند؛ یا در جریان جنگ عراق، عوامل غربی جمهوری اسلامی ایران را پیوسته تحریک می‌کردند تا به نفع عراق و به هر ترتیبی دیگر در جریان جنگ مشارکت بنماید که در این امر نیز کشورمان با اتخاذ مواضع مستقل بسیار هوشمندانه عمل کرد. لذا در رابطه با کودتای ترکیه نیز مقامات ایران به‌رغم باور برخی از نظریه‌پردازان و یا افکار عمومی، مبنی بر خوشحالی و سرزنش حکام ترکیه از دولتمردان این کشور حمایت کردند که این امر فی‌نفسه در توجه به معادلات منطقه، قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی را بسیار تقویت کرده و محسابات رژیم صهیونیستی و آمریکار را نیز برهم زد.

وی در ادامه اظهار داشت: این درحالی است که عربستان نیز اگر باور می‌کرد که مسأله یمن به این پیچیدگی و سختی خواهد بود، در این باتلاق فرو نمی‌رفت به‌طوری که پس از تهاجمات و حملات مکرر هوایی و کوبیدن پی‌درپی مواضع غیر نظامی، مقاومت مردمی یمن هنوز ایستاده است. به گونه‌ای که امروز ارتش و کمیته‌های مردمی یمن در پاسخ به ادامه نقض آتش‌بس، مواضع متجاوزان سعودی –  جیزان واقع در جنوب عربستان  –  را با موشک بالستیک مورد هدف قرار می‌دهند.

کنگاوری افزود: از این‌روست که بایستی پس از مرور جریان‌های سیاسی، نظامی و تروریستی رقم خورده در منطقه غرب آسیا با ایفای نقش صهیونیسم و امپریالیسم، اذعان داشت؛” آنها چی می‌خواستند و اکنون چی شد؟!” به عبارت واضح‌تر، در حال حاضر؛ اتخاذ و راهبردی‌کردن تدابیر درست سیاسی و امنیتی در منطقه توسط دولتمردان نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری داهیانه مقام معظم رهبری، آمال و آرزوی کشوری مثل آمریکا را مبنی بر به چالش‌کشیدن و ایجاد تفرقه و ناامنی در منطقه غرب آسیا را با شکست مواجه کرده و امنیت و صلابت خاصی را برای نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.

این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: به‌عبارت دیگر امروز کفه ترازوی معادلات بین‌المللی و عملکرد امپریالیسم در منطقه به‌رغم محاسبات خودبینانه آمریکا، به نفع جمهوری اسلامی سنگینی کرده است. بنابراین؛ در حال حاضر “مولفه‌ی نفوذ و اقتدار نظام در منطقه” در کنار سایر حوزه‌های قدرت راهبردی جمهوری اسلامی ایران مانند قدرت هسته‌ای (نماد دانش و علم‌پروری)، توان موشکی (نماد قدرت نظامی) و آموزه‌های انسان‌گرایانه اسلامی (نماد قدرت نرم) برجسته شده است. به‌گونه‌ای که آمریکا از اقتدار خویش در منطقه ناامید شده و در حقیقت راه دیگری به‌جز وادارنمودن و تحت فشار قراردادن ایران برای مذاکره درخصوص مسائل منطقه‌ای ندارد.

وی در پایان اضافه کرد: بدیهی است؛ این موضوع تداعی‌گر مذاکره درخصوص مسائل هسته‌ای است که جمهوری اسلامی ایران دراین خصوص به موفقیت‌هایی دست یافته بود و به‌عنوان قدرت نرم موجد بازدارندگی بود (ضمن اینکه آمریکا امروز به تعهدات خود عمل نمی‌نماید). به‌عبارت دیگر آمریکا در این زمینه با تجربه بدست آورده از برجام، شرطی شده و راه خوگرفته‌ای را برای خنثی‌سازی اقتدار کشور در منطقه برگزیده است. در نتیجه مقام معظم رهبری در پاسخ می فرمایند:«خوب، این تجربه به ما می‌گوید؛ این کار برای ما سمّ مهلک است. این تجربه به ما نشان داد که ما درهیچ مسأله‌ای نمی‌توانیم [با او] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم».

باز خوانی : اینکه مذاکره با آمریکا در خصوص منظقه سم است

پایگاه خبری تحلیلی استادنیوز به گفتگوی مفصلی با استاد علی کنگاوری در سه بخش پرداخته است. بخش اول را خواندیم. اکنون بخش دوم را می‌خوانیم.

 علی کنگاوری مدرس دانشگاه پیام نور تهران  درخصوص ژئوپولتیک‌بودن اسلام کشور ترکیه به خبرنگار استادنیوز گفت: در بخش دیگری از منطقه و ژئوپولتیک اسلام، کشور ترکیه قرار دارد که این کشور در رقابت با ایران و بعضاً در تضاد با ارزش‌های انقلاب به اصطلاح ضمن ایفای نوعی نقش منعطف سیاسی در منطقه به گونه‌ای که برای تأمین منافع خویش با رژیم صهیونیستی همکاری و هم‌سویی داشته و ضمن همدستی با گروه‌های تروریستی مدعی قطب قدرت اسلامی در منطقه نیز بود که کودتای به‌وقوع پیوسته و برخی جریانات قبل از کودتا ضمن اینکه به آنها ثابت کرد، در راهبردهای متخذه اشتباه کرده‌اند.

 وی ادامه داد:  درحقیقت ترکیه حتی مدت کوتاهی نتوانست تحریمات روسیه را تحمل نماید. ترکیه با جریانات به‌وقوع پیوسته متوجه شد که در حقیقت نبایستی با ایران رقابت می‌کرد. همان اشتباه مُرسی در مصر را کرده و از پشت خنجر خورد. ترکیه با نگاه نوعی حیات خلوت وارد سوریه شد، درحالی که امروز حلب مهم‌ترین مکان برای تروریست‌هاست و ترکیه عقبه‌ای برای تروریست‌ها محسوب می‌شود، ضمن اینکه در صورت فراهم‌شدن فرصت، ترکیه نیز از صدمات تروریست‌ها در امان نخواهد بود.

 

مدرس دانشگاه پیام نور تهران تصریح کرد: آمریکا، رژیم صهیونیستی و حکومت‌های همسو با آن‌ها، ضمن آغاز انقلاب اسلامی ایران؛ اقدامات زیر را انجام دادند تا گردانندگی پشت پرده منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) و نفوذ در آن را به‌عهده بگیرند. این اقدامات عبارتند از؛ تحریک و همیاری صدام علیه ایران، حضور آمریکا در خلیج فارس، شیطنت‌های مربوط به عربستان، نفوذ و انجام اقدامات مرتبط با بیداری اسلامی در پشت پرده، انجام اقدامات امپریالیستی علیه خیزش مردم مصر، طراحی و اجرای حمله به عراق، حضور در افغانستان، ایفای نقش فعال در مباحث مربوط به گروهک‌های تکفیری، از جمله القاعده و داعش، دخالت مستقیم و غیرمستقیم در سوریه و همکاری با عربستان سعودی و حمایت از آرمان‌های تفرقه‌افکنانه وهابیت.

 

وی در ادامه اظهار داشت: همانطور که اشاره شد تمام این اقدامات و سایر تحرکات تکمیلی در منطقه به‌منظور در دست‌گرفتن مدیریت و گردانندگی منطقه به نفع امپریالیسم، تضعیف و کوبیدن نظام جمهوری اسلامی بوده است. حال با مروری بر راهبردها و مواضع نظام جمهوری اسلامی، ببینیم موفقیت آنها در این امر به چه میزان بوده است.

 

کنگاوری افزود: رژیم صهیونیستی در رابطه با راهبرد ایران پیرامون سوریه و حزب الله؛ چنین فرض کرده است که ایران به مانند پدیده است که اگر با خود آن مقابله نماید، از ناحیه سوریه و حزب الله آسیب خواهد دید و اگر با سوریه مقابله کند؛ از طریق حزب‌الله و ایران صدمه خواهد دید و اگر با حزب‌الله مقابله نماید؛ ایران و سوریه منافع رژیم صهیونیستی را به‌خطر خواهند انداخت. از این‌رو در ابتدا پس از ناکامی‌های حاصله از اقدامات مستقیم علیه ایران به خیال خویش حزب‌الله را مورد هدف قرار دادند که بارزترین آن نبرد ۳۳ روزه بود که فکر می‌کردند پیروز هستند اما شکست فاحشی خوردند.

 

وی خاطرنشان کرد: در مورد سوریه نیز همان‌طور که اشاره شد، خواست امپریالیسم بر این بود که بشار اسد نباشد تا از این طریق  و روی کارآمدن رژیم حکومتی وابسته به غرب در ژئوپولتیک اسلام در منطقه – که سوریه پیوسته از قدیم و زمان جمال عبدالناصر در آن تأثیر فراوانی داشته است – تأثیر منفی گذاشته و جمهوری اسلامی ایران را در تنگنا قرار دهند. این سیاست‌گذاری در عمل تا لبه‌های سقوط بشار اسد پیش رفت، ولی به هر حال با خواست خدا ناکام مانده و امپریالیسم را به ضعف خود بیشتر واقف کرد. یکی از آخرین پدیده‌های بسیار حساس و تفرقه‌افکنانه در این زمینه روی کارآوردن جریان داعش است که اقدامات آغازین شوم آن از عراق و سوریه بوده است. بدیهی است ایران در سوریه و عراق نفوذ داشته و مبانی تحکیم وحدت رویه‌ی ضد امپریالیستی با اشاعه ارزش‌های انقلابی در این منطقه رقم می‌خورد. این موضوع به‌قدری اهمیت دارد که یکی از نشریه‌های غربی (انگلیسی) اخیراً نوشت «اگر داعش حذف شود، ایران در منطقه کاملاً مسلط می‌شود، چون آمریکا در سایر زمینه‌ها در منطقه شکست خورده است» 

 

این مدرس دانشگاه اضافه کرد: این در حالی است که با زنگ خطر داعش و پیشرفت‌های آن و با درخواست‌های دولت سوریه و عراق مبنی بر همکاری با نیروهای عملیاتی این کشورها، ایران اقدامت لازم را در این زمینه به اجرا گذاشت و در زمان کوتاهی توانست معادلات را برهم زند و مواضع نیروهای تکفیری در عراق و سوریه به ضعف گرایید. مستشاران ایرانی با الگوبرداری از جنگ تحمیلی ۸ ساله ایران و عراق، بسیج مردمی را تحت عنوان «اشد الشعبی» شکل دادند که فتوای مراجع شیعه و سنی نیز موجب تقویت این جریان شد. یعنی باید گفت، امنیت مرزی ایران از حوزه عراق و شلمچه تجاوز کرده و به صدها کیلومتر آن طرف عراق و حتی سوریه ختم می‌شود. یعنی به تعبیر مقام معظم رهبری «درغیر این صورت ما باید در همدان و کرمانشاه می‌جنگیدیم».

 

وی در پایان عنوان کرد: داعش متوجه شده که دیگر درعراق جایگاهی ندارد و فشار را متوجه سوریه کرده است چرا که آخرین مأمن آن در عراق یعنی موصل نیز انشالله به زودی آزاد خواهد شد. در سوریه هم ضمن عقب‌نشینی؛ تمام تمرکز آنها در حلب متمرکز شده است چراکه اگر حلب سقوط کند، عمر داعش به پایان خواهد رسید.